عصمت

ائمه اطهار (علیه السلام)

عصمت

ائمه اطهار (علیه السلام)

فرهنگی -اجتمائی -حدیث و روایات -داستان وحکایات مذهبی -جبهه وجنگ -اینجانب دوست دارم از این طریق خدماتی را به ملت شریف ایران ارائه بدهم

نویسندگان

۵ مطلب با موضوع «حضرت فاطمه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

برتری فاطمه (سلام الله علیها) 1   

آیا مکتب اهل تشیع بر این باور است که حضرت فاطمۀ زهرا 
از خیلی مردها برتر بود؟
 هر چند که پیامبران و امامان، به دلایلی، از میان مردان انتخاب شده اند، اما معنای چنین انتخابی آن نیست که بانوان، امکان پیشرفت معنوی و رسیدن به درجات عالی قرب خداوند را ندارند. در همین راستا، خداوند در قرآن کریم، بانوانی؛ چون مریم و آسیه را از میان نسل های گذشته، به عنوان اسوه ای برای بشریت معرفی نموده است.(1) بدیهی است که مقام و منزلت آنان از بسیاری مردان و حتی مردان مؤمن، برتر و والاتر است. مسلمانان به ویژه، شیعیان معتقدند که بانوان دیگری نیز وجود دارند که مقام معنوی آنان به مراتب بیشتر از عموم مردان و زنان با ایمان است.
ام المؤمنین خدیجه، همسر پیامبر 
و دخترشان فاطمه ، برترین بانوی جهان آفرینش، بهترین نمونه از بانوانی هستند که تمام افراد با ایمان باید از آنها سرمشق گرفته و رفتارشان را الگوی خویش قرار دهند.
 ادامه دارد ...

برتری فاطمه (سلام الله علیها) 2   

شیعیان، فاطمه 
را شخصیتی می دانند که در ردیف پیامبران و اولیای الهی جای دارد. در این زمینه، امام صادق بیان می فرمایند که اگر خداوند، امیرالمؤمنین علی را خلق نمی کرد، هیچ مردی هم طراز فاطمه نبود(2) و این نشانگر برتری ایشان بر تمام صحابه پیامبر از دیدگاه شیعه می باشد.
 البته، کتاب های معتبر اهل سنت نیز آکنده از بیان فضائل آن بانوی بزرگوار است؛ نظیر این که ایشان پارۀ تن پیامبر 
بوده و آزارشان چون آزار پیامبر است، (3) و ایشان، سرور بانوان بهشت هستند.(4)
بر این اساس، عجیب نیست که مسلمانان معتقد باشند که فاطمه 
، برتر از مردان بسیاری باشد.

(1) تحریم، 12- 11.
(2) کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 461، ح 10، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ه ش.
(3) صحیح بخاری، ج 4، ص 210، دار الفکر، بیروت، 1401 ه ق.
(4) همان، ص 2099.

 http://s3.picofile.com/file/8206971876/3.gifhttp://s4.picofile.com/file/8287622976/index.jpg

+ نوشته شده در  شنبه هفتم اسفند ۱۳۹۵ساعت 20:25  توسط مسئول هیئت  |  نظر بدهید

تشییع جنازه   

آیا طلحه و زبیر در تشییع جنازه و نماز و کفن و دفن حضرت زهرا شرکت داشتند؟
 علامه مجلسى از امام صادق روایت کرده است: شاهدان دفن حضرت فاطمه سلمان فارسى، مقداد بن اسود، ابو ذر غفارى، عبد اللَّه بن مسعود، عبّاس بن عبد المطّلب و زبیر بن عوام بودند. (1)
 با شنیدن خبر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها مردم جمع شده بودند و گریه مى‏کردند و انتظار بیرون آمدن جنازه را مى‏کشیدند، پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن جنازه به تأخیر افتاد، پس مردم متفرّق شدند و برگشتند چون پاسى از شب گذشت و دیده‏ها به خواب رفت جنازه را بیرون آوردند. حضرت امیر المؤمنین و حسن و حسین علیهم السّلام و عمّار و مقداد و عقیل و زبیر و ابوذر و سلمان و بُرَیْده و گروهى از بنى هاشم، و خواصّ آن حضرت بر حضرت فاطمه علیها السّلام نماز کردند، و در همان شب او را دفن کردند.(2) اسماء می گوید: فاطمه علیها السّلام وصیت کردند که مرا جز علی و شما دیگرى نباید غسل دهد، در اثر این وصیت من و علی او را غسل دادیم، و در نماز او: علی، حسنین، عمار، مقداد، عقیل، زبیر، ابو ذر، سلمان، بریده، و گروهى از بنى هاشم شرکت داشتند و او را در دل شب طبق وصیتش دفن کردند.(3)
 لازم به ذکر است که علی رغم جستجوی گسترده در میان منابع کهن به سندی که دلالت بر حضور زبیر داشته باشد بر نخوردیم و این مطلب تنها در میان کتب نویسندگان معاصر دیده می شود.
(11) زندگانى حضرت زهرا علیها السلام ، مترجم محمد روحانى على‏آبادى، تهران، انتشارات مهام، 1379ش:
(2) حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج1، ص339
(33)عزیر الله عطاردی: زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، ذیل عنوان: وفات و محل دفن حضرت زهراء ..... ص : 226

 

http://s5.picofile.com/file/8287622950/297148_266.jpg 

+ نوشته شده در  شنبه هفتم اسفند ۱۳۹۵ساعت 20:23  توسط مسئول هیئت  |  نظر بدهید

http://s4.picofile.com/file/8287622892/297164_315.jpg

ماجرای سیلی 1   

آیا ماجرای سیلی زدن به حضرت زهرا(سلام الله علیها) در منابع آمده است؟
پاسخ:
مطلب سیلی خوردن حضرت زهراء ـ سلام الله علیها ـ را منابع متعدد سنّی و شیعه نقل کرده
‎اند که از آن جمله طبری در «دلائل الامامه» می‎گوید: عمر در ضمن نامه‎ای برای معاویه پس از نقل قضیه سقیفه بنی ساعده و بیعت گرفتن برای ابوبکر، چگونگی برخورد با فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را چنین بیان می‎کند:
«... به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ که پشت در بود گفتم: اگر علی 
از خانه برای بیعت بیرون نیاید، هیزم فراوانی به اینجا بیاورم و آتشی برافروزم و خانه و اهلش را در آن بسوزانم یا علی را برای بیعت به سوی مسجد می‎کشانم، آنگاه به خالد بن ولید گفتم: تو و مردان دیگر هیزم بیاورید، و به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ گفتم خانه را به آتش می‎کشم.
 ادامه دارد ...

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

ماجرای سیلی 2   

همان دم دستش را از در بیرون آورد تا مرا از ورود به خانه باز دارد، من او را دور نموده و با شدّت در را فشار دادم و با تازیانه بر دستهای او زدم تا در را رها کند، از شدّت درد تازیانه ناله کرد و گریست، نالة او بقدری جانکاه و جگر سوز بود که نزدیک بود، دلم نرم شود و از آنجا منصرف گردم، ولی به یاد کینه
‎های علی و حرص او بر کشتن قریشیان افتادم. با پای خودم لگد بر در زدم ولی او هم چنان در را محکم نگه داشته بود که باز نشود. وقتی که لگد بر در زدم، صدای نالة فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را شنیدم و این ناله طوری بود که گمان کردم مدینه را زیر و رو کرد. در آن حال فاطمه ـ سلام الله علیها ـ می‎گفت: «یا ابتاه! یارسول الله! هکذا یُفعل بحیبتک وا بنتک، آه! یا فضَّةُ الیکِ فخذینی فقدوا... قُتِلَ ما فی احشائی من حملٍ» ای پدر جان! ای رسول خدا! بنگر که این گونه با حبیبه و دختر تو رفتار می‎شود، آه! ای فضّه بیا و مرا در یاب، که سوگند به خدا، فرزندم که در رحم من بود، کشته شد. در عین حال در را فشار دادم، در باز شد. وقتی وارد خانه شدم؛ فاطمه ـ سلام الله علیها ـ با همان حال روبروی من ایستاد، ولی شدت خشم من، مرا به گونه ای کرده بود که گوئی پرده‎ای در برابر چشمم افتاده است، چنان سیلی روی روپوش، به صورت او زدم که به زمین افتاد...»[1]
 ادامه دارد ...

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

ماجرای سیلی 3   

و خصیبی در «الهدایة الکبری» و بحرانی در «العوالم» و همچنین بسیاری دیگر با ذکر سند به نقل از امام صادق 
نوشته‎اند:
 عمر با لگد بر در خانه کوبید، تا این که در به پهلوی فاطمه ـ سلام الله علیها ـ اصابت کرد، در حالی که، او به جنینی شش ماهه به نام محسن حامله بود و آن جنین سِقط گردید.
 آن گاه عمر، قنفذ و خالد بن ولید هجوم آوردند، عمر بر صورت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ سیلی زد به طوری که گوشواره‎اش در زیر مقنعه قطع گردید و صدایش به ناله برخواست و گفت: وا! ابتاه، وا رسول الله!! ابنتکِ فاطمة تکذّب و تضرب و یقتل جنین فی بطنها.
«و ای پدر! وای رسول الله!! به دخترت نسبت دروغ می‎دهند، او را می‎زنند و فرزندش را می‎کشند.»
 امیرالمؤمنین در این هنگام فضّه را طلبید و گفت: بانویت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را کمک کن آن گونه که زنان حامله را در زایمان کمک می‎کنند. پس همانا از اثر لگد و ضرب در، درد زایمان او را فرا گرفت و محسنش سقط گردید.
راوی می‎گوید: امام صادق 
آن چنان می‎گریست و می‎گفت که محاسنش از اشک تر شد.[2]
 ادامه دارد ...

 

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

ماجرای سیلی 4   

شیخ صدوق در کتاب «الامالی» در حدیثی از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با ذکر سلسله سند به نقل از امیر المؤمنین 
آورده است که:
 به همراه فاطمه، حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ نزد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودیم. ناگهان رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ به ما نگاهی کرد و گریست! گفتم: چه شده یا رسول الله؟! فرمود: «أبکی من ضربتک علی قرن، و لطم فاطمة ـ سلام الله علیها ـ خدّها.» از یاد ضربت شمشیر بر پیشانی تو و سیلی دشمن بر صورت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ گریستم.
حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ دربارة این جریان می
‎فرماید:
 بر در سرایم هیزم انبوهی فراهم ساخته، اخگر آوردند تا ما را بسوزانند و در خانه را، به آتش کشند. من در ورای در قرار گرفتم و آنان را به خدا و پدرم سوگند دادم، که دست از ما بکشند و عوض آن به یاری ما برخیزند. عمر تازیانه را از دست قنفذ، غلام ابوبکر گرفت و بر بازویم فرود آورد، که اثر آن بسان دملی متورّم گردید.
 آن گاه در را با پای خود شکست و آن را به روی من انداخت. من که حامله بودم به رو نقش بر زمین گشتم. آتش زبانه کشید و رخسارم به زمین ساییده شد. او به چهره‎ام تپانچه زده، آن گونه که گوشواره از گوشم بیافتاد. در این هنگام درد زایمان مرا فرا گرفت و محسنم را بی‎هیچ گناهی سقط نمودم.[3]
 ادامه دارد ...

 

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

ماجرای سیلی 5   

نکته ای که توجه بدان لازم است این است که:
علت اختلاف یا ناقص بودن قضایا و جریانات تاریخی در کلام اهل سنت و کتب آن
‎ها، سیره و روش علماء آنان در برخورد با این گونه جریانات است و به این سیره و روش بعضی از بزرگان اهل سنت اشاره و تصریح کرده‎اند که از آن جمله در اعتراض به ابن قتیبه که یکی از بزرگان و سرشناسان اهل سنت است که در کتب خود تا حدّی به این جریانات اشاره کرده است و بدین جهت مورد اعتراض قرار گرفته و او را تخطئه کرده‎اند.
«ابن عربی» در کتاب «العواصم من القواصم» اظهار می‎‎دارد: من أشدّ شیئی علی الناس، جاهل عاقل أو مبتدع محتال. فأمّا الجاهل فهو ابن قتیبه، فلم یبق و لم یذر للصحابة رسماً فی کتاب «الامامة و السیاسیة» إن صحّ جمیع مافیه.[4]
«از جمله سرسخت ترین و ناگوارترین امور در جامعه، یکی اندیشمند ناآگاه و دیگری بدعت‎گزار حیله‎‎گر است. امّا اندیشمند ناآگاه همچون ابن قتیبه است که در کتاب «الامامه و السیاسة» رسم (پرده‎پوشی) را در مورد صحابه رعایت نکرده است اگر چه همه آنچه را که نقل کرده است، صحیح می‎باشد.
و «ابن هجر هیثمی» در کتابش اظهار می‎‎دارد: «... مع تألیف صدرت من بعض المحدثین کابن قتیبه مع جلالته القاضیة بأنه کان ینبغی له أن لا یذکر تلک الظواهر، فان أبی إلّا أن یذکرها، فلیبین جریانها علی قواعد اهل السنة...»[5]
«نظر به کتابهایی که بعضی از محدثان والا مقام همانند ابن قتیبه (در حوادث صدر اسلام) نوشته‎‎اند، شایسته این بود که وی از ذکر جزئیات حوادث، اجتناب می‎نمود و چنانچه ناچار از نقل آن‎ها بود، می‎بایست جریان این حوادث را مطابق قواعد اهل سنت تعدیل و تبیین می‎نمود».
 برای اطلاع بیش تر به کتاب رنج های حضرت زهرا، سید جعفر مرتضی و کتاب یورش به خانه وحی و نیز کتاب الدلیل الغراء علی شهاده الزهراء، نوشته آیه الله سبحانی مراجعه نمایید.
پی نوشتها:
[1] . طبری، دلائل الامامه، ج 2، مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ قدیم، ج 2، ص 2222، قمی، عباس، بیت الأحزان، ص 96 و 97.
[2] . خصیبی، الهدایة الکبری، ص 408، بحرانی، العوالم، ج 11، ص 442.
[3] . محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج 1، ص 271.
[4] . ابن عربی، العواصم من القواصم، ص 248.
[5] . ابن حجر هیثمی، تطهیر الجنان و اللسان، ص 72.


 

 http://s1.picofile.com/file/8287622918/297152_906.jpg

+ نوشته شده در  شنبه هفتم اسفند ۱۳۹۵ساعت 20:17  توسط مسئول هیئت  |  نظر بدهید

  • سید یحیی حسینی
  • ۰
  • ۰

تبریک

  • سید یحیی حسینی
  • ۰
  • ۰

                                                                                                     

 

     

 

روشنى عالم از نور حضرت زهرا (س)


ابن‏مسعود نقل مى‏کند که، دیدم على بن ابى‏طالب علیه‏السلام را که مشغول نماز است و در رکوع و سجودش مى‏گوید: «اللهم بحق محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم عبدک، اغفر للخاطئین من شیعتى»
پروردگارا، به حق بنده‏ى مقربت محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم خطاکاران از شیعیان مرا ببخش.
از نزد او خارج شدم و به محضر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم شرفیاب شدم. ایشان را در حال نماز یافتم. دیدم که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم در نماز خود مى‏گوید:
«اللهم بحق على علیه‏السلام عبدک اغفر للخاطئین من امتى»
خداوندا، خطاکاران از امت مرا، بحق على علیه‏السلام بنده‏ى مقربت ببخش.
از آنچه دیده بودم، در من وحشت و تردید بزرگى ایجاد شد. وقتى نماز رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به پایان رسید، خطاب به من فرمودند:
اى پسر مسعود، آیا کافر شدى بعد از آنکه ایمان آورده بودى؟
عرض کردم، ابداً چنین نیست یا رسول‏اللَّه، بلکه دیدم على علیه‏السلام را که خداوند را به حق شما طلب مى‏کرد و شما را دیدم که خدا را به حق على علیه‏السلام مى‏خواندید. پس تردید کردم که کدامیک از شما نزد خداى عزوجل برترید.
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمودند: اى پسر مسعود، بنشین.
پس من در مقابل، رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم نشستم.
آن حضرت فرمودند: «ان اللَّه خلقنى و علیاً من نور قدرته قبل ان یخلق الخلق بالفى عام اذ لا تسبیح و لاتقدیس.» خداوند من و على علیه‏السلام را از نور عظمت و بزرگى خود خلق کرد: هزار سال قبل از آنکه سایر خلائق را بیافریند. زمانى که هیچ تسبیح و تقدیسى وجود نداشت.
«ففتق نورى، فخلق منه السموات و الارضین و انا و اللَّه اجل من السماوات و الارضین.» پس نور مرا شکافت و از نور من آسمانها و زمین را آفرید به خداى تبارک و تعالى قسم که من از آسمانها و زمین برترم.
«وفتق نور على بن ابى‏طالب علیه‏السلام فخلق منه العرش و الکرسى و على بن ابى‏طالب علیه‏السلام و اللَّه افضل من العرش و الکرسى» و چون نور على علیه‏السلام را منتشر ساخت عرش و کرسى از نور او خلق گردید؛ به پروردگار قسم که على علیه‏السلام از عرش و کرسى افضل است.
«و فتق نور الحسن علیه‏السلام فخلق منه اللوح و القلم و الحسن علیه‏السلام و اللَّه افضل من اللوح و القلم». سپس نور حسن علیه‏السلام را باز کرد و لوح و قلم از نور حسن علیه‏السلام به وجود آمد و به خدا قسم که حسن علیه‏السلام از لوح و قلم نیز برتر است.
«وفتق نور الحسین علیه‏السلام فخلق منه الجنان و الحور العین و الحسین علیه‏السلام و اللَّه افضل من الحور العین.» و چون هستى را از نور حسین علیه‏السلام معطر کرد، بهشت و حوریان زیباروى از نور او پدیدار گشتند؛ واللَّه حسین از حورالعین برتر است.
«ثم اظلمت المشارق و المغارب فشکت الملائکه الى اللَّه تعالى ان یکشف عنهم تلک الظلمه فتکلم اللَّه جل جلاله کلمه فخلق منها روحا ثم تکلم بکلمه فخلق من تلک الکلمه نورا فاضاف النور الى تلک الروح و اقامها مقام العرش فزهرت المشارق و المغارب فهى فاطمه الزهراء علیهاالسلام و لذلک سمیت الزهراء لان نورها زهرت به السماوات.» سپس همه‏ى هستى از شرق تا به غرب تاریک ماند. ملائکه بر پروردگار از آن همه تاریکى و ظلمت شکایت کردند و خواستند که پروردگار تاریکى را از ایشان برطرف کند. پروردگار در اجابت خواسته‏ى آنان کلمه‏اى فرمود، از آن کلمه روحى خلق گردید، سپس کلمه‏اى دیگر فرمود و از آن کلمه نورى خلق شد پس آن نور را به آن روح اضافه کرد و آن را در بلندترین مکان عرش قرار داد. همه‏ى عالم از شرق تا به غرب نورانى شد. آن روح آمیخته به نور خلق شده از لطف پروردگار کسى نیست، جز فاطمه زهرا علیهاالسلام و به همین دلیل او را زهرا علیهاالسلام نامیدند زیرا نورش آسمانها را روشن ساخت. در ادامه‏ى این روایت زیبا پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم مى‏فرمایند:
«یابن مسعود اذا کان یوم القیامه یقول اللَّه جل جلاله لى و لعلى ادخلا الجنه من شئتما و ادخلا النار من شئتما و ذلک قوله تعالى (القیا فى جهنم کل کفار عنید) فالکافر من جحد نبوتى و العنید من جحد بولایه على بن ابى‏طالب علیه‏السلام و عترته و الجنه لشیعته و لمحبیه.» اى پسر مسعود، چون روز قیامت فرارسد، پروردگار به من و على علیه‏السلام مى‏فرماید: هرکس را که مى‏خواهید به بهشت داخل کنید و به جهنم بفرستید هرکس را که مى‏خواهید. و این قول پروردگار در قرآن مجید است که (القیا فى جهنم کل کفار عنید) (1)
هر کافر متکبر لجوج را به جهنم افکنید پس کافر کسى است که از نبوت من سرپیچى کند و عنید کسى است که از ولایت على بن ابى‏طالب علیه‏السلام و عترتش و محبت کردن به شیعیان و دوستانش سر باززند. (2)
و در روایت دیگرى است که:
خداوند نور پنج تن را از نور عظمتش آفرید، و آسمان و زمین را از نور پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و عرش و کرسى را از نور على علیه‏السلام و لوح و قلم را از نور حسن علیه‏السلام و حورالعین را از نور حسین علیه‏السلام آفرید. مشرق و مغرب عالم در ظلمت و تاریکى بود. فرشتگان از این ظلمت به خدا شکایت کردند و خدا را به این انوار قسم دادند که ظلمت را بردارد.
این بود که خداوند روح و نور فاطمه علیهاالسلام را آفرید، و مشرق و مغرب آفرینش روشن شد.

 

  • سید یحیی حسینی
  • ۰
  • ۰

تولد حضرت زهرا

121.gif (208×229)                                              تولد حضرت زهرا(س) و بشارت جبرئیل به رسول خدا (ص)


هنگامى که فاطمه زهرا علیهاالسلام به دنیا آمد. فرشته وحى بر وجود مبارک رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم نازل گشت و از جانب پروردگار مهربان بر وى پیام آورد که «اللَّه یقرؤک السلام و یقرى مولودک السلام.»
خداوند تبارک و تعالى بر تو و فرزند نورسیده‏ات درود مى‏فرستد.
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم با شنیدن خبر تولد فاطمه علیهاالسلام در مقابل پروردگار سر به سجده‏ى شکر گذارد؛ و خداى عزوجل را بر عطاى این نعمت مبارک و میمون سپاس گفت. پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم بسیار شادمان و خرسند بود. زیرا که پیش از این خداوند در سوره‏ى کوثر بشارت آمدن او را به وى داده بود. و نیز از فرشته‏ى وحى شنیده بود که: «أنها نسلة الطاهرة المیمونة و ان اللَّه تبارک و تعالى سیجعل نسلک منها و سیجعل من نسلها ائمة و یجعلهم خلفاءه فى ارضه بعد انقضاء وحیه.»
إنّ رکعة المغرب أضیفت لأجل میلاد فاطمة علیهاالسلام
317/ 1- العطّار، عن أبیه، عن أبی‏محمّد العلوی الدینوری بإسناده- رفع الحدیث- إلى الصادق علیه‏السلام قال: قلت له: لم صارت المغرب ثلاث رکعات و أربعاً بعدها لیس فیها تقصیر فی حضر و لا سفر؟
فقال: إنّ اللَّه عزّ و جلّ أنزل على نبیّه صلى الله علیه و آله و سلم لکلّ صلاة رکعتین فی الحضر، فأضاف إلیها رسول‏اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم لکلّ صلاة رکعتین فی الحضر، و قصّر فیها فی السفر إلّا المغرب.
فلمّا صلّى المغرب بلغه مولد فاطمة علیهاالسلام، فأضاف إلیها رکعة شکراً للَّه عزّ و جلّ، فلمّا أن ولد الحسن علیه‏السلام أضاف إلیها رکعتین شکراً للَّه عزّ و جلّ، فلمّا أنّ ولد الحسین علیه‏السلام أضاف إلیها رکعتین شکراً للَّه عزّ و جلّ، فقال: (لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الاُنْثَیَیْنِ) (1) فترکها على حالها فی الحضر والسفر. (2) أقول: رواه فی «عوالم‏العلوم» عن «علل‏الشرائع». (3)

 

  • سید یحیی حسینی
  • ۰
  • ۰

فاطمه

  • سید یحیی حسینی