حکایت روز : شیعه واقعى : مردى با خوشحالى بر امام جواد علیه السلام وارد شد، امام علیه السلام به او فرمود: چرا تو را این گونه شادمان مى بینم؟
عرض کرد: یابن رسول اللّه! شنیدم که پدرت فرمود: بهترین روزى که بنده خدا باید در آن خوشحال باشد روزى است که خداوند به او توفیق انفاق و نیکى به برداران مومن خود را مى دهد. امروز ده نفر از برادران فقیر و عیالوارم از فلان جا براى کمک نزد من آمدند و من هم به هر یک از آنها کمک کردم، از این رو خوشحالم.
امام جواد علیه السلام فرمود: به جان خودم قسم سزاوار است که خوشحال باشى البته اگر اعمال خیر خود را محو و نابود نسازى.
عرض کرد: چگونه اعمالم را محو کنم در حالى که من از شیعیان خالص شما هستم.
امام جواد علیه السلام فرمود: با همین سخنى که داشتى صدقات و نیکى به برادران مومنت را باطل و نابود ساختى.
عرض کردن چگونه یابن رسول اللّه؟
امام جواد علیه السلام فرمود: این آیه را بخوان.
یاایهالذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذى.
اى کسانى که ایمان آورده اید بخششهاى خود را با منت و آزار باطل نسازید.
عرض کرد: یا بن رسول اللّه! من منتى بر کسانى که به آنها کمک کردم نگذاردم و آنها را آزارى ندادم.
امام علیه السلام فرمود: خداى عزوجل فرمود: (صدقات خود را به منت و اذیت باطل نکنید)
نفرمودند: تنها با منت و آزار بر کسانى که به آنها مى بخشید باطل نسازید.
آیا آزار به کسانى که مورد بخشش قرار گرفته اند یا ما؟
حضرت فرمود: تو فرشتگان و مرا آزار دادى و صدقه خود را محو کردى.
عرض کردم : چرا؟
امام علیه السلام : به خاطر اینکه گفتى من از شیعیان خالص شما هستم. آیا تو مى دانى شیعه خالص ما کیست؟
عرض کردم: نه
حضرت فرمود: شیعیان خالص ما مومن آل فرعون، حبیب نجار، سلمان، ابو ذر، مقداد و عمارند و تو خود را برابر آنها دانستى. آیا تو با این ادعا ملائکه و ما را آزار ندادى؟
آن مرد گفت : استغفراللّه و اتوب الیه، حال چگونه بگویم؟
حضرت فرمود: بگو من از دوستان شما و دشمن دشمنان شما هستم و دوستان شما را دوست دارم.
عرض کردم: همین گونه مى گویم و از آنچه گفتم و موجب ناخشنودى شما و ملائکه گردید توبه مى کنم.
امام علیه السلام فرمود: اکنون پاداش بخششهاى تو بازگشت.
- ۹۴/۰۳/۰۱